محمدرضا قاسمی

علمی و تفریحی

محمدرضا قاسمی

علمی و تفریحی

هزار حرف نگفته...

دوشنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۲، ۰۲:۰۳ ب.ظ

 

حل شده ام،مثل یک معما....راست میگفتی خیلی ساده ام...!!!!!!


.................................

 

آهنگ زنگ من روی موبایلت با بقیه فرق داشت ....

ولی آهنگ زنگت رو موبایلم مثل بقیه بود...

تو به خاطر اینکه بفهمی منم...

و من به خاطر اینکه فکر کنم تویی ...!!!

................................

 

خواهش می کنم بی حوصلگی هایم را ببخش.... ،

بد اخلاقی هایم را فراموش کن..

،بی اعتنای هایم را جدی نگیر..

در عوض من هم تو را می بخشم که مُسبب همه ی

اینهایی.....!!!!

...............................

 

فرقی نمی‌کند دیگر چوپان دروغ بگوید یا راست . . .

گرگ‌های این حوالی آنقدر گرسنه‌اند که آدم‌ها را هم

می‌درند!!!

 

...............................

 

روزهــــای خـوبـی کـه در راه بـودنـد یــا ســقــط

شــدنــد یــا مــرده بــه دنــیــا آمــدنــد !!

...............................

 

 

هزار حرف نگفته......

 

 

وحشت تصورنیامدنت ازبرامدگی گلویم با درد بیرون
  
میزند...
 میخواهم هوار بکشم اما بختک همیشه بیدارم مانع
  
میشود..!!
  
................................
  

همین یک شب جایمان را عوض کنیم من معشوقه میشوم..

و تو عاشق باش ..

من خیانت میکنم..

و تو فراموش کن..!!

  

...............................

  

 

هزار حرف نگفته......

 

 
اینجا!!
مهم نیست کجاست
بی تو
همه جا دور دست است ...!!
...........................
  
 
 

برای تو …

برای چشمهایت !

برای من …

برای دردهایم !

برای ما …

برای این همه تنهایی

ای کاش خــــــــــــدا کاری بکند ….!

  

...............................

بانو … مرد نبوده ای تا بدانی سرت بر روی بازوانم …

امنیت تو نیست … آرامش من است …

..................................

با من بمـــان … آنها که رفتن شان را طـــاقت آوردم …

 تـــو نبودند!

 

......................................

 

هزار حرف نگفته......

 

ای کاش حوالی دل تو هم…

“بارانی” بیاید…

زمینی تر شود…

بوی خاکی بلند شود

شاید کمی

“عاشقم” میشدی…

باران به کنار…

 


لامذهب این روزها “ابر ابر گریه دارم”…

 

........................

 

 

منو نمیخواست


بتی که از من ساخته بود رو میخواست


واسه همین هر وقت خودم بودم دعوا داشتیم....

.............................

 

هزار حرف نگفته......

 


شمع میسوزد و پروانه به دورش نگران...
........
من که میسوزم و پروانه ندارم چه کنم؟؟!!!

..............................................

 

 

 

 

به اغوش تو محتاجم برای حس ارامش..

برای زندگی با تو پر از شوقم پر از خواهش!!..

 

..................................

 

هزار حرف نگفته......

 

 

 به شانه هایم زدی تا تنهاییم را تکانده باشی...


به چه دل خوش کرده ای؟!


به تکاندن برف از شانه های ادم برفی؟!!!...

..................................

 

 

 

تنهایی!!!


بادهای پاییزی!!


فصل کاشت گندم...

از لحظه ای که رفته ای جای خالیت را برگها پر

 میکنند..


بدون تو سخت....!


سخت!!>>>

.................................

مردم اغلب بی انصاف و بی منطق و خود محورند...

"آنان را ببخش"

اگر مهربان باشی تو را به داشتن انگیزه های پنهان

متهم میکنند..

"ولی مهربان باش"

اگر شریف و درستکار باشی فریبت میدهند...

"ولی شریف و درستکار باش"

نیکیها ی امروزت را فراموش میکنند...

"ولی نیکوکار باش"

بهترین های خود را به دنیا ببخش حتی اگر کافی

نباشد....

و در نهایت میبینی هر انچه هست همواره میان تو وخداوند

است...

"نه میان تو و مردم"

*کوروش کبیر*

...............................

 

 

 

گاه دلتنگ می شوم

دلتنگتر از همه دلتنگی ها

گوشه ای می نشینم

و حسرت ها را می شمارم

و باختن ها را

و صدای شکستن ها را
...

نمی دانم من کدام امید را ناامید کرده ام


و کدام خواهش را نشنیدم

و به کدام دلتنگی خندیدم

که این چنین دلتنگم!!

 

..............................

 

هزار حرف نگفته......

 

حالا که میروی ...

آهسته برو

هر قدمت دورتر ... نفسم تنگ تر ...

بگذار چشمم آهسته آهسته ندیدنت را بیاموزد !...

................

 

 

 

 

 

چه سخت است هم پاییز باشد


هم ابر باشد

.
هم باران باشد

هم خیابان خیس اما....

نه تو باشی

.
نه دستی برای فشردن باشد

.
نه پایی برای قدم زدن باشد


نه نگاهی برای زل زدن!!!!

.....................................

 

 

 

 

 

 

هزار حرف نگفته......

 

 

 

 

 

گول بازی های بچه گانه ات را خوردم...

به من گفتی چشم بگذار...

گذاشتم...

هنوز هم  از روز رفتنت دنبال تو میگردم..

بعد رفتنت!!!

هر روز چشم گذاشتم تا پیدایت کنم..

حالا دیگر کور شده ام ،عشقم!!

چشمی برای گذاشتن هم ندارم...

این یک بازی بود، تو برمیگردی نه؟؟!!!

 

.....................................

 

هزار حرف نگفته......

 

 

دلتنگی هایم را دوست دارم


آن لحظه که به یاد تو هستم

و از دوریت دلتنگ میشوم


آن لحظه که از نبودن تو در کنارم

به آسمان و آسمانیان شکایت میکنم

و آن زمان که گریه های شبانه ام


مرحمی بر دل زخمی ام نمیگذارند
و
دوری این همه را

ه
و غیبت چشمهایت حس دیدن را

 
از چشمهای من میگیرند


تمام این لحظات و دقایق را

دوست دارم


چون میدانم که تمام من


به یاد توست و از دوری تو گریان است

و باز میدانم در این دقایق

چقدر دوستت دارم

کاش عمق کلامم را درک کنی..

................................

 

دلم می خواست زمان را به عقب باز می گرداندم ….


نه برای اینکه آنهایی که رفتند را باز گردانم …


برای اینکه نگذارم بیایند … !!

.....................................

آن قدر که از دیروز میترسم


هراس از فردا ندارم


فردا شاید بیایی …


اما …
دیروز رفتی …

..............................


 

وقتی می روی

تمام چیزهای عادی

یادگاری می شوند

حساس می شوند

ترک بر می دارند

 

بر مبل نمی شود نشست

که تو آنجا نشسته بوده ای

هوا را نمی شود نفس کشید

که عطر تو آنجا بوده است

 

وقتی نیستی

همه چیز

تو را یادآوری می کند

تو را و نبودنت را…

 

................................

 

هزار حرف نگفته......

 


امروز دلم یه جای خالی میخواد کیلومترها خالی میخواهم

از ته دل داد بزنم خیلی پرم …

............................................

 

 

 

یِک نخ سیــــگآر وَ کُلـی خاطرِِه اَز تُــو !

اِمــشَب هَمـِه رآ ﺩﻭﺩ مـی کنم…

 

 

چـــه فرقی دارد چـــه کـسی میگوید نــوش ! قـــهوه

و زندگـی و ویسکـی هــــــمه تلـــخند . . .

.......................................

 

 

 

زخمی بر پهلوی منست 

 

روزگار نمک میپاشد ومن پیچ وتاب میخورم و همه میگویند 

 

چه خوب می رقصی

 

........................................

 

 

 

باور نمیکنم .......

خالق نظمـــِ دانه های انار

زندگی مرا.......

اینگونه بی نظم چیده باشد!

....................................

 

آدمـ هـا کـه " عــوض " می شـونـد ...

از " سـلام " و " شـب بـخیـر " گـفتـنشان

مـی شود ایـن را فـهمیـد !

از "بوسه هایشان "

 

از "حـرف هـا " و " نـگاه هـا "

از گـودال هـای ِ عـمیـقی کـه

بیـن ِ تــو و خـودشان می کـنـند

و تـویـش را پُــر از دلیـل مـی کُنـند ...!

.....................................

 

 

 

نذر کــَـــردم

سفره ای پهــن کـُنم

از حــَـــ ـــ ـرف های نگفتــه ی دلم ..

....اگـــــ ـــ ــر برگـــَـــردی

.................................

 

هزار حرف نگفته......

 

 

بعضی چیزها هستن که بد جور آزارم میدهند...

مثل همین خیابان های لعنتی که حسرت خیلی چیزها را بر

دلم گذاشتند !

 

 

هزار حرف نگفته......

 

 

 

تـــو ، رو برمیگردانی ..

 

 بیچـــاره من !

 

زیـــر و رو میشوم !!

 

.........................

 

ما که یقین داریم روزی پروانه

 

 خواهیم شد 

 

بگذار روزگار هرچه میخواهد پیله کند

 

..............................

 

 

 

زن وار حسادت میکنم ...

دلم آغوش پر آرامشی را می خواهد که زیر

 

باران گرمم کند...

دلم میخواهد کسی باشد خوب باشد...

مهربان باشد ...

بس باشد ...

همه ی این بودن هایش فقط برای مـــــــــن

 

باشد...

فقط مـــــــــــن...

 

 و بــــــا ـشــــــــــــــد!

.................................

 

دلتنگـی، پیچیــده نیســت.

یک دل..

یک آسمان..

یــک بغــض ..

و آرزوهــای تـَـرک خـورده !

به همین ســادگـی ...

...................................

 

 


 

 

در چشمانم تنهایی ام را پنهان می کنم

در دلم ، دلتنگی ام را

در سکوتم ، حرفهای نگفته ام را

در لبخندم ، غصه هایم را

 

..................................


وقتی ارزش ها عوض

 

می شوند، عوضی ها

 

 با ارزش می شوند!

 

 

هزار حرف نگفته......

 

یه وقتایی خودمو بغل می کنم ؛


و می گم :

غصه نخور دیوونه !!!

من که باهاتــــــــــم .....

...............................

 

یادتـــــــــان باشد که ،

 

اعتماد المثنی ندارد ،

 

خرابش نکنید. گمش نکنید ....

.................................

 

 

هزار حرف نگفته......



دلم

پُر است

پُر پُر پُر

آنقدر که گاهی

اضافه اش از چشمانم میچکد

....................

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۱/۲۶
محمدرضا قاسمی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی